[شماره 47]

پست قبل مال صبح بود که الان دیدم آپلود نشده

امروز یه من جدیدی شده بودم

تمام تلاشمم کردم که پای تصمیمم بمونم

منو نبرد ولی حرص نخوردم

زنگ زدم بابام منو برد

برق تو سالن وسط کار رفت حرص نخوردم

منتظر شدم برق اومد

زنگ زدم بابام اومد منو برد سالن دوم واسه ناخنام

کارم تموم شد باز گفت کار دارم نیومد

باز حرص نخوردم گفتم فدای سرم اسنپ گرفتم

ناخنای دستمو کوتاه و سفید مرواریدی هولوگرامی زدم

و ناخنای پامو چری

بسی زیبا شدم

بخاطر حستگی به زیبایی هام توجه نکرد اما بازم فدای سرم

من واسه حرص خوردن و نخوردن دلیل داشتم

انتخاب با من بود

به جای حرص و غر منتظر موندم

و دیدم واقعا کار داشته

و بهم توضیح داد که الان خسته اس و فردا قراره کلی رانندگی کنه

و فردا به زیبایی هام توجه میکنه😂

پس این منم که انتخاب میکنم که حالم خوب باشه یا بد

منم حال خوب رو انتخاب کردم

و الان...

با گریه نمیخوابم

با تپش قلب و درد نمیخوابم

و حالم خوبه

خدایا شکرت ✨️❤️


🍀Tags: منِ دیگر

🍀 یکشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۴ 🍀 2:5 🍀 گندم 🍀 🍀