[شماره 70]

صبح با صدای بیرون امدن ماشین بیدار شدم

با خودم گفتم خداروشکر رفت بیرون قرار نیست با غرغر بیدار شم

یه چند ساعت گذشت نیومد

زنگ زدم حالشو بپرسم ببینم کجاست باز غر نزنه چرا سراغمو نمیگیرین

زنگ زدم با تشر میگه بمونید دوتایی زندگی کنید منتظرم نمونید

و کلی چرت و پرت دیگه خب به درک

خیلی مهربون و خوش اخلاقی که از نبودنت دلم بسوزه؟

من دارم بهت احترام میزارم که سراغتو میگیرم وگرنه به جهنم

هر گورستونی میخوای بری برو

زنیکه پرو پرتوقع بیشعور

هر وقت میبینه رابطه من و شوهرم خوبه اینطوری واسه خودش قهر میکنه وقتیم میبینه رابطمون شکر آب فاز نصیحت برمیداره


🍀Tags: مادرش

🍀 شنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۴ 🍀 17:25 🍀 گندم 🍀 🍀